سیان جرقویه اصفهان (امامزاده شاه چشمه)

روستای سیان جرقویه اصفهان امامزاده شاه عبدالمظفر

سیان جرقویه اصفهان (امامزاده شاه چشمه)

روستای سیان جرقویه اصفهان امامزاده شاه عبدالمظفر

فوتبال درروستای سیان جرقویه

فوتبال درروستای سیان جرقویه

تاریخچه

تیم فوتبال رسمی سیان در سال ۱۳۶۵ تشکیل شد در آن زمان با همت چند تن از بازیکنان سیان این تیم راه اندازی گردید و نام آن را تیم ملی روستای سیان گذاشتند ، قبل از تشکیل تیم فوتبال رسمی ، بچه های روستا دور هم جمع می‌شدند و فوتبال بازی می کردند ، دروازه آنها نیز از سنگ و کلوخ ساخته شده بود ، ابتدا در خندق و لته های(زمین های ) کشاورزی که اطراف روستا بود بازی می کردند ، ولی با تشکیل تیم فوتبال ، بچه ها با خریدن لوله های دروازه ،دروازه های زمین فوتبال توسط تقی غلامپور و دستگاه جوشکاری سید رضا محمدزاده (رضا حسن محسن) ،آماده گردید، بازیکنان با یکدیگر دروازه ها را به نزدیکی تله رسی (تله کووَک) انتقال دادند ومرحوم قاسم محمدزاده (قاسم محمد مراد) با تراکتور خود زمین فوتبال را صاف و مسطح ساخت ، بدون اینکه هزینه ای دریافت کند و سپس زمین توسط سیدمصطفی محمدزاده ( مصطفی حسن محسن) با گچ ، خط کشی شد و همگی زمین فوتبال را احداث و افتتاح کردند ، با افتتاح زمین فوتبال تیم فوتبال سیان نیز رسمیت پیدا کرد.
معرفی تیم فوتبال سیان

تیم فوتبال روستا (تیم ملی) جمعه ها با روستاهای اطراف سیان مسابقه می‌گذاشتند و تعدادی تماشاچی هم اطراف زمین فوتبال جمع می شدند و تیم سیان را تشویق می‌کردند ، سیانی ها بسیار با غیرت بودند و مدام تیمشان را مورد تشویق قرار می دادند از تماشاچیان پر و پا قرص فوتبال می توان ولی الله محمدزاده و سیدرضا محمدزاده(رضا مرتضی) را نام برد ، تماشاچیان حتی اگر تیم سیان می باخت از کنایه زدن پرهیز می‌کردند و همه با هم متحد بودند . مربی تیم روستا احمد درستکار (حاج احمد حسینعلی ) بود و تیم را هدایت می‌کرد و مسابقات را با چند تن از اعضای تیم هماهنگ می‌کرد ، در سال ۱۳۶۷ بنده سید مصطفی محمدزاده که در آن زمان سوم دبیرستان بودم وارد تیم فوتبال شدم که با ورود بنده به تیم فوتبال، از نظر فنی و کیفی تیم روستا ارتقا یافت. در سال ۱۳۶۷ اسامی تیم روستای سیان به قرار زیر بودند: آقایان ۱- محمد علی درستکار (محمد رضا محمد) ۲- سید مصطفی محمدزاده (مصطفی حسن محسن) ۳- احمد درستکار( حاج احمد) - ۴ تقی غلامپور -۵ قربانعلی غلام پور( حاجی) ۶- علی غلامپور ۷- محمد مظفری ۸- رضا مظفری۹ -علیرضا تقی زاده (علی اسماعیل محمد) ۱۰-علی محمدزاده (علی حسین علی) ۱۱ - سید علی محمد زاده (علی مرتضی) ۱۲ -جواد ایروانی ۱۳ - حسن ایروانی فرزند حسین ایروانی ۱۴ - رضا زاهدی (رضا ربیع) ۱۵ - مصطفی درستکار (مصطفی حسن قاسم) ۱۶- عباس زاهدی (عباس مهدی) ۱۷ -غلام علی زاهدی (حاج غلام) ۱۸ -ناصر زاهدی (ناصر عباسعلی) ۱۹- محمد علی زاهدی (محمدعلی ابراهیم) ۲۰- مصطفی درستکار (مصطفی عبدالعلی) ۲۱ -حسین غلامپور ۲۲ - محمدعلی شکاریان ۲۳ - حسین احمدی (حسین رمضان).

در سال‌های بعد هم بازیکنان زیر به تیم ملی اضافه شدند که عبارت اند از:

۱ - فتح الله درستکار ۲ -سید مرتضی محمدزاده (مرتضی شیر علی) ۳ -حسین تقی زاده ۴- محمود تقی زاده ۵ - حمید غلامپور ۶- حمید شکاریان ۷ - مرتضی درستکار (مرتضی حسین نظرعلی) ۸ - مجید درستکار (مجید عبدالعلی) ۹- رسول درستکار ۱۰- احمد درستکار (احمد حسن قاسم) ۱۱- حمید درستکار (حمید حسن قاسم) ۱۲- محمد درستکار ( محمد کرمعلی) ۱۳ - محمد محمدزاده (محمد ولی الله) ۱۴- حسن زاهدی (حسن محمد مهدی) ۱۵ مهدی احمدی (مهدی رمضان) ۱۶- مرحوم امیر حسین غلامپور ۱۷-علی جعفری (علی حسن علی جعفر) ۱۸ - سید مصطفی و سید مرتضی محمد زاده (فرزندان محمد علی مرتضی) ۱۹- لطف‌الله درستکار ۲۰ - محمود زاهدی( محمود رضا هاشم) ۲۱ - محمد حسن درستکار (حسن حیدر علی) ۲۲ - یدالله زاهدی ۲۳ -علی ایروانی (علی حسین ایروانی) ۲۴ - علی درستکار (صفر عبدالعلی)


همانطور که ملاحظه می کنید در این مقاله یا مطلب برای همه اسامی ، کلمه (آقا) از نام آن ها حذف شده است که ضمن پوزش از همگی باید عرض شود که همه دوستان سرور ما هستند و قصد بی ادبی در کار نیست. لازم به ذکر است چون این مقاله نوشته اینجانب است طبیعی است که مطالب بیشتر از دیده من نگاشته شده باشد و مهتری جویی و مَنیّتی در کار نیست.

رنگ لباس رسمی تیم روستای سیان قرمز بود که از ۱ تا شماره ۱۵ شماره گذاری شده بود ، اگر کسی در بازی تعویض می شد ، لباسش را به شخص تعویضی می‌داد ، تا کمبود لباس ورزشی به این طریق جبران شود. معمولاً حسین علی زاهدی (حسین مهدی ) همیشه به عنوان داور بازی ها همراه تیم بود و تیم روستا را همراهی می‌کرد.

همه بازیکن ها چه از تیم سیان یا از تیم مقابل او را قبول داشتند و واقعاً داوری قابل قبولی را در زمین فوتبال ارائه می کرد، زیرا از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار بود و در همه زمین بازی پا به پای بازیکنان حرکت می‌کرد و صحبت‌های وی با بازیکنان بسیار سنجیده بود وی بر روی بازی تمرکز خوبی داشت ، به طور خلاصه می توان گفت که او از هر نظر داور کاملی بود. قبل از بازی فوتبال ، بازی اصلی اهالی روستا گو بازی بود ، یک تیم توپ کوچکی را با چوگان (چکون ) می زدند و تیم مقابل یا توپ را بدون زمین خوردن می گرفتند(بُل) یا نفرات تیم دیگر را با توپ قبل از رسیدن به دَک (دوک) می زدند. با شروع فوتبال ، بازی های دیگر به فراموشی سپرده شد.

تیم ملی روستای سیان با تیم های روستاهای زیر مسابقه داده است.
۱- حسین آباد ۲- آذرخواران ۳- محمدآباد ۴ - سعادت آباد ۵-حیدرآباد ۶- ینگ آباد ۷- نصرآباد ۸- کلیشاد ۹- شاکرم ۱۰ - رحیم آباد ۱۱- اندلان ۱۲- ازیران ۱۳ -تیم منتخب براآن جنوبی ۱۴ - روران ۱۵- پیکان

زمین های بازی روستای سیان در جاهای زیر بوده است:
۱- خندق که مهمترین میدان بازی بچه ها بود.

۲ - حسینیه که در بعضی وقت ها میدان فوتسال بچه ها بود.

۳- جای کنونی خانه بهداشت.

۴- زمین پشت ترانس برق سابق (زمین های حاج حسن باقری).

۵- زمین های مجاور خانه عباسعلی زاهدی(عباسعلی محمدعلی هاشم).

۶- روبروی خانه مرحوم عباسعلی زاهدی(عباسعلی یدالله)این میدان به صورت محلی استفاده می شد (جای کنونی گاراژ حسین درستکار)

۷ - روبروی منزل حاج سیدحسن محسن(این میدان به صورت محلی استفاده می شد).

۸ زمین بازی مجاور بیت الحسین که سال های زیادی میدان فوتبال بود.

۹- جای کنونی منزل سیدرضا مرتضی

۱۰ - داخل مدرسه ابتدایی استقلال ( جای کنونی گودال بزرگ جلوی امامزاده)

۱۱ - زمین اصلی فوتبال ، نزدیک تله کووَک (جایی که اکنون دروازه ها وجود دارد).باید گفت این زمین فوتبال یادگار مرحوم قاسم محمّدزاده می باشد . روحش شاد و یادش گرامی

۱۲ -زمین های کشاورزی مرحوم اسماعیل تقی زاده (جای کنونی منزل سیدعلی مرتضی)

در ادامه می پردازیم به ویژگی های بازیکنان تیم ملی روستای سیان وسپس توضیحاتی درباره این بازیکن ها می دهیم ، لازم به ذکر است که توضیحاتی که درباره بازیکن ها داده می شود از چند منبع استفاده شده و انشالله بازیکنان از اظهار نظر بنده و یا منابع دیگر ناراحت نشوند ، قبلاً باید عرض شود که تا حد ممکن سعی شده است مطالب نگاشته شده به واقعیت نزدیک باشد .

حاج احمد درستکار (احمد حسینعلی)

در تیم فوتبال روستا قدرت رهبری بالایی داشتند و تیم روستا را مدیریت می کردند ، مدتی مربی تیم ملی سیان بود ، در قدیم رسم بر این بود که مربی هم در زمین فوتبال ، همراه بازیکنان ، بازی می کرد ، حاج احمد با همه بازیکنان به راحتی کنار می آمد و حاشیه و درگیری با کسی نداشت و همه او را به عنوان مربی قبول داشتند.

حاج احمد شوت های (ضربات آزاد) خوبی می زد و بیشتر در پست دفاع و میانه میدان، بازی می کرد در بازی تیم ملی فوتبال سیان با روستای اندلان که در آن بازی سیان مهمان بود، به دلیل گل خوردن زیاد ( ۶ بر ۱ ) به نفع اندلان ، مربیگری را کنار گذاشت و به تدریج از فوتبال کناره گیری کرد. کنارگیری حاج احمد درستکار از تیم، باعث افت کیفیت تیم فوتبال از هر نظر گردید و ضربه جبران‌ناپذیری به تیم ملی سیان وارد شد.

فضل الله درستکار (فضل الله عبدالعلی)

متمایزترین تکنیکی که داشت زدن ضربات آزاد به بهترین شکل بود ، ساختار بدنی قوی و هیکل و فیزیک مناسبی برای بازی فوتبال داشت وی از تمرین و بازی کردن لذت زیادی می برد و یکی از مهره های موثر در هماهنگ کردن بازی با تیم‌های روستاهای دیگر بود . مهمترین بازی که به همت وی انجام گرفت بازی با تیم ازیران براآن جنوبی بود که تیم سیان‌ در آن بازی به پیروزی رسید. پس از بازی با ازیران ، بازی با تیم منتخب براآن را هماهنگ کرد و ....

محمد علی درستکار (محمد رضا محمد)
یکی از بهترین گلزنان تیم روستای سیان با لباس شماره ۷ بود در آن زمان کاپیتان تیم ها در دنیا شماره ۷ داشتند ، بسیار در فوتبال فعال و زرنگ بود ، به طوری که نمی توان بازی با تیم های دیگر را بدون او تصور کرد ، زیرا توانایی زیادی در گل زدن و جهت یابی توپ داشت و ریتم و هماهنگی در حرکات ورزشی او نمایان بود ، وی بدون حاشیه بازی می کرد و با کسی درگیری فیزیکی یا ذهنی نداشت و کنترل خوبی روی توپ و تکنیک و مهارت بالایی داشت . درستکار یک دونده بسیارخوب بود که بیشتر از به عنوان مهاجم (فوروارد) بازی می کرد، مهارت اصلی او هد زدن بود.

تقی غلامپور( تقی رضا غلامپور)

وی در تیم ملی روستای سیان اراده و قدرت رهبری بسیار بالایی داشت ، در تجهیز زمین فوتبال بسیار فعال بود و قدرت بازی خوانی خوبی داشت یعنی جایگیری عالی در زمین و توپ گیری مناسبی داشت ، دروازه های فوتبال زمین سیان به همت وی و سیدرضا محمدزاده ( رضا حسن محسن) ساخته شد البته دیگران نیز در این کار نقش داشتند. او بعد از حاج احمد درستکار مربی گری تیم ملی سیان را بر عهده گرفت که تا حد زیادی تیم را از گسسته شدن نجات داد ، وی تیم فوتبال سیان را پس از مدتی دوباره بازسازی نمود و به اوج خود باز گرداند.

قربانعلی غلامپور (حاجی محمد غلامپور)

این بازیکن بسیار با انگیزه بوده و اشتیاق فراوانی به یادگیری فوتبال داشت و پیشرفت او در فوتبال چشمگیر بود. حاجی بیشتر دروازه بان تیم ملی روستای سیان بود ولی جاهای دیگر میدان هم بازی می کرد می توان گفت همانند او دروازه بانی برای تیم روستا وجود نداشت ، بدون حاشیه بازی می کرد و فوق العاده ذهن خلاقی داشت و یکی از کسانی بود که به روش بازی اینجانب ( سید مصطفی محمدزاده) علاقه مند بود .


سید مصطفی محمد زاده (مصطفی حسن محسن)
علاقه به بازی و تلاش زیاد در بازی برای بردن تیم روستای سیان از خصوصیات بارز وی بود ، اعتقاد زیادی به بازی جواد ایروانی و سید مرتضی محمدزاده ( مرتضی شیرعلی ) داشت. یکی از از بازیکنان موثر تیم فوتبال روستای سیان بود ، بعدها روش بازی حسن زاهدی (حسن محمد مهدی) را در فوتسال عالی می دانست . سید مصطفی در همه زمین فوتبال حضور موثر داشت و با سرعت فوق العاده و چابکی زیاد تعداد زیادی گل برای تیم روستا به ثمر نشاند اگر از نواقصی که در فوتبال داشت چشم پوشی کنیم ، می توان گفت بازیکنی به جدیت او در تیم فوتبال روستای سیان وجود نداشته است.

علی غلامپور (علی محمد غلامپور)
این بازیکن هوش تاکتیکی فوتبالی بسیار بالایی داشت و در پاس دادن و دریافت و در ارسال توپ و فریب بازیکنان تیم مقابل تبحر بسیار بالایی داشت، یکی از بازیکنان دوست داشتنی تیم روستا بود که قدرت شوت توپ خوبی بعد از فضل الله درستکار داشت . یکی از بازیکنانی بود که به دلیل اخلاق خوب و نزدیک بودن منزل وی به زمین فوتبال در خندق همیشه توپ فوتبال نزد وی نگهداری می شد ، تعداد زیادی از گلهای تیم روستا توسط او به ثمر می رسید.

جواد ایروانی (جواد حسین ایروانی)
این بازیکن خوش فکر و دوست داشتنی ، کنترل و تکنیک و مهارت بسیار بالایی در فوتبال داشت و بسیار مودب و با اخلاق بود اگر بگوییم که بازیکنی به مودبی او و مرحوم حاج غلامعلی زاهدی در تیم وجود نداشت گزاف نگفته ایم ، علاقه زیادی به ارائه کار بهتر در زمین فوتبال داشت، قدرت تشخیص بالا در فوتبال ، عکس العمل و قدرت ذهنی و تمرکز زیادی در بازی داشت . اعتماد به نفس بالا و خلاقیت در فوتبال از ویژگی های بارز او بود ، یکی از کارهایی که برای تیم روستا انجام می داد هماهنگی و جورکردن تیم‌های دیگر برای بازی با آن ها بود. مثلاً تیم روستای محمدآباد جرقویه را برای بازی به سیان آورد که بسیار بازی خوبی شد زیرا در آن بازی تیم سیان ۴ بر ۲ تیم محمدآباد را شکست داد. جواد ایروانی یکی از بازیکنانی بود که بازی نزدیکی با بازی اینجانب سید مصطفی محمدزاده (مصطفی حسن محسن) داشت ، بازیکن خوش فکر و بدون حاشیه بود ، ساق پاهای محکم ، با وجود جثه ریز، از خصوصیت های بارز بدنی او بود .

محمد مظفری (محمد علی متولی)
این بازیکن علاقه زیادی به فوتبال داشت، با دیگران به راحتی کنار می آمد و بسیار مودب بود در فوتبال تمرکز خوبی داشت و بسیار مصمم در بازی فوتبال بود، بیشتر در پست هافبک یا قسمت میانی زمین بازی می کرد یکی از کارهای جالب و مهارت های او استپ توپ با سینه بود و به سرعت توپ را از زمین خودی و منطقه خطر دور می کرد و بسیار مورد علاقه اینجانب سید مصطفی محمدزاده (مصطفی حسن حسن ) بود.

رضا مظفری (رضا علی متولی)
این بازیکن عالی و بسیار خوش فکر در فوتبال بود ، سرعت عمل خوبی داشت و استقامت هوازی و بی هوازی خوبی در فوتبال داشت یعنی به زودی خسته نمی شد و دونده خوبی بود و فیزیک مناسبی برای بازی فوتبال داشت، سالهای زیادی با اینجانب سید مصطفی محمدزاده (مصطفی حسن محسن)همکلاس بود و از دوستان درجه ۱ من بود. و همیشه برای بازی های تیم با روستاهای دیگر آماده و مهیا بود.

علیرضا تقی زاده (علی اسماعیل محمد )

این بازیکن ریزنقش دریبل های خوبی در فوتبال می زد و تحرک بالا و کنترل بالایی روی توپ داشت . بازیکنی با انگیزه بود ، در اوایل شروع بازی در قسمت فوروارد بازی می کرد که به تدریج که خسته می شد به دفاع روی می‌آورد ، گل‌های زیادی توسط او به ثمر رسید. در کلاس چهارم دبیرستان همکلاس اینجانب سید مصطفی محمد زاده (مصطفی حسن محسن) بود. بازی حسین تقی زاده ( برادر وی) بسیار شبیه به او بود. وی بجز فوتبال در شنا نیز مهارت خوبی داشت.

علی محمد زاده (علی حسین علی)
بازیکن خوش فکری در فوتبال بود و بسیار با انگیزه و با جدیت فوتبال را دنبال می کرد ، هر کاری داشت روز جمعه کنار می‌گذاشت و در مسابقه تیم فوتبال روستا در مقابل روستاهای دیگر شرکت می کرد، شوت های خوبی می زد و به دلیل قد بلندی که داشت می توانست هدهای موثری بزند و حریف را بترساند. تمرکز خوبی بر روی بازی داشت . وی در دوران ابتدایی با اینجانب سید مصطفی همکلاس بود و در کلاس پنجم ابتدایی نیز فوتبال خوبی داشت ، در کلاس پنجم در سال ۱۳۶۱در مدرسه استقلال سیان ۹ نفر تحصیل می کردیم من و علی همیشه با هم در یک تیم بازی می کردیم و هفت نفر دیگرنیز در تیم مقابل ما در کلاس پنجم بودند و همیشه هم از تیم ما با وجود اینکه ۷ نفر در مقابل ۲ نفر بودند ، شکست می خورند . جا دارد در اینجا اسامی همکلاسی های مهربانم را در سال۱۳۶۱ در پنجم ابتدایی نام ببرم .
۱- حسین علی زاهدی (حسین مهدی) ۲- علی محمد زاده (علی حسین علی) ۳ -علی محمد زاده (علی اسماعیل حسین ) ۴- پرویز جعفری (عباسعلی جعفری پسر صفرعلی ) ۵- غلامرضا احمدی (غلام رمضان) ۶ -علی جعفری (علی ، علی اکبر) ۷- علی تقی زاده (علی تقی محمد تقی) ۸ - حسین غلامپور ۹ - خودم

ادامه ویژگی های بازیکنان تیم فوتبال سیان:

سید علی محمدزاده (علی مرتضی)
این بازیکن تعادل خوبی در بازی داشت و دیریبل های ریزی در بازی می زد واز تمرین و بازی کردن لذت می برد و ساختار بدنی، قد و هیکل و فیزیک مناسبی داشت. بازیکن با اخلاقی بود و همیشه بدون حاشیه در تیم روستای سیان بازی می کرد ، از خصوصیات خوب او این بود که ، همیشه لبخندی بر صورت او نمایان بود.

حسن ایروانی فرزند حسین (همسر خواهر اینجانب)
این بازیکن با اخلاق ، یک دونده خوب مانند برادر کوچک خود علی ایروانی و سرعت انفجاری بالایی در بازی داشت و بدون حاشیه در تیم بازی می کرد . با لباس شماره ۲ در تیم روستای سیان بازی می کرد که بسیار زبود ود فوتبال را کنار گذاشت و پس از آن لباس فوتبالیش را به اینجانب سید مصطفی محمدزاده (مصطفی حسن محسن) داد و من تا آخرین روز که در تیم سیان بازی می کردم ، با لباس شماره ۲ در زمین حاضر می شدم . حسن ایروانی علاقه زیادی به شنا داشت به جرات می توان گفت که او ماهرترین شخص در شنا کردن در روستای سیان می باشد.

رضا زاهدی (رضا ربیع)
این بازیکن خوشتیپ عاشق بازی فوتبال بود . او با استعداد و کنترل خوبی روی توپ داشت ، با کسی در بازی درگیر نمی شد ، بدون حاشیه بازی می کرد، پاس گل خوبی در مسابقه فوتبال سیان با آذرخواران به اینجانب سید مصطفی محمدزاده داد که منجر به پیروزی تیم سیان گردید و در آن بازی تیم آذرخواران ۳ بر ۲ از از تیم سیان شکست خورد. گفتنی است یکی از زمین های فوتبال سیان جای کنونی خانه بهداشت بود و به دلیل نزدیکی با منزل ربیع ، توپ بعضی مواقع در خانه ایشان می افتاد ، ایشان و خانواده محترمشان بسیار با حوصله بودند و حتی یک بار هم نشد که اعتراض بیاورند که چرا توپ تان وارد منزل ما شده و همیشه با خوشرویی توپ را پس می دادند. زمانی بسیار دورتر از سال ۱۳۶۷ فقط صفرعلی زاهدی (صفرربیع) و شهید امیرحسین غلامپور و محمدعلی شکاری در سیان توپ اصلی و قانونی داشتند .

مصطفی درستکار (مصطفی حسن قاسم)

بازیکن بسیار جدی و با قدرت بدنی بالا بود تکنیک خوبی در فوتبال داشت و می توانست باقدرت بدنی عالی خود بازیکنان حریف را دریبل بزند. اگر در دفاع قرار می گرفت حاشیه امنی برای تیم روستا ایجاد می‌ کرد و اگر در دفاع همراه با عباسعلی زاهدی (عباس مهدی ) و اینجانب سید مصطفی محمدزاده قرار می‌گرفت تقریبا هیچ حریفی قادر نبود از سد تیم سیان بگذرد.

عباسعلی زاهدی (عباس مهدی)

بازیکن خلاق و بسیار مسئولیت پذیری بود ، بیشتر در پست دفاع بازی می کرد و تقریباً هیچ بازیکنی از تیم حریف نمی توانست از سد وی عبور کند و زمانی که در تیم بازی می کرد امنیت خاطری در تیم از نظر گل نخوردن ایجاد می شد. اگر بازیکنی از تیم مقابل قصد بی حرمتی به تیم سیان داشت با او مقابله می کرد و بی تفاوت در این زمینه ها نبود . پس از مدتی بازی در تیم ملی به تیم استقلال سیان (تیم دیگر روستای سیان) پیوست.

مرحوم غلام علی زاهدی (حاج غلام)
این بازیکن سرعت بسیار بالایی داشت و می‌توانست بازی را باز کرده و از کناره ها توپ را روی دروازه بفرستد که کارهای او در تیم به گل منجر می‌شد، تمرکز ، توان روحی بالا ، جدیت و تلاش و خلاقیت از صفات بارز او در بازی بود. او در بازی در مقابل تیم حریف بسیار با حوصله عمل می کرد و یکی از بازیکنان اصلی تیم روستای سیان بود. اولین شخصی که تحصیلات عالی در سیان داشت مرحوم غلامعلی زاهدی بود. به جرات میتوان گفت اگر صحبتی برای تیم می کرد همه حرف های او را قبول داشتند و بدون چون و چرا اجرا می کردند.روحش شاد و یادش گرامی

ناصر زاهدی( ناصر عباسعلی)

ایشان بازیکن با اخلاقی بود و همیشه خنده بر لب داشت ، در یکی از بازی ها ( بازی با شاهکرم) گل بسیار جالبی به تیم حریف زد که تیم مقابل به دلیل خطای دید ، نپذیرفت . در این اواخر به تیم استقلال روستا (تیم دیگر سیان) پیوست. ناصر زاهدی هم مدرسه ای اینجانب سید مصطفی محمدزاده بود که هر روز صبح همراه با جلال درستکار از سیان به طرف محمد آباد با دوچرخه می رفتیم . جا دارد که در اینجا یادی از مصطفی مظفری ( مصطفی حسین متولی) کنیم ، مصطفی مظفری مربی تیم استقلال سیان در آن زمان بود که زحمت زیادی برای تشکیل و تجهیز این تیم متقبل شد.

محمد علی زاهدی (محمدعلی ابراهیم)
یکی از بازیکنان خوب تیم بود و انتخاب درستی در حرکاتی مانند پاس دادن داشت،دریبل های جاخالی و بدون توپ زیبایی انجام می‌داد که زیبایی خاصی به بازیش می داد وی از تمرین و بازی کردن لذت می برد ، یکی از دوستان بنده در آن زمان بود( در آن دوره فوتبال باعث دوستی افراد با همدیگر می شد ) به نظر می رسید که اواخر به تیم استقلال سیان پیوسته است.


مصطفی درستکار( مصطفی عبدالعلی)
ایشان بسیار با مصمم بازی می کرد، اگر بازی رسمی بود با تیم مقابل با روحیه بالایی بازی می‌کرد و شخص مسئولیت‌پذیری در تیم بود ، عبور مهاجم از او کار ساده‌ای نبود ، کنترل زیاد روی توپ و مهارت قابل قبولی داشت و برای بازی کردن تیم سیان با تیم های دیگر هماهنگی های لازم را انجام می داد ، یکی از مسابقه هایی که توسط او مهیا شد بازی با کلیشاد بود در آن بازی علی محمدزاده (علی حسینعلی) دروازه بان تیم سیان بود ، آن بازی با نتیجه ۶ بر صفر به نفع تیم مقابل به پایان رسید ، بعدها که معلم شدم شخصی که مصطفی درستکار با او هماهنگی تیم را انجام داده بود (آقای طالبی) هم کار اینجانب بود و در یک مدرسه (کاموسی) با هم تدریس می کردیم. جا دارد که در اینجا یادی از حاج خلیل درستکار کنیم در بیشتر بازی ها که مسافت زیادی داشت با مزدا ۱۰۰۰ حاج خلیل درستکار به روستاهای اطراف میرفتیم ، در این بازی نیز با مزدا ۱۰۰۰ حاج خلیل درستکار به کلیشاد رفتیم.

حسین غلامپور(حسین رضا غلامپور)

یکی از بازیکنان با اخلاق بود مدتی دروازه بان تیم ملی روستای سیان بود ، بعد از مدتی به تیم استقلال سیان پیوست ، جدیت در فوتبال و کنترل خوب توپ از ویژگی های اوست ، حسین غلامپور اینک یکی از همکاران اینجانب سیدمصطفی محمدزاده (مصطفی حسن محسن ) در هنرستان سروش اصفهان می باشد که مسئولیت بالایی نیز در این هنرستان دارد.

در اینجا یادی کنیم ازپدر مرحوم اینجانب حاج سیدحسن محمد زاده (حاج حسن محسن) یکی دیگر از سرویس‌های تیم ملی فوتبال سیان حاج سیدحسن محمدزاده (حسن محسن) بود. همیشه با صبر و حوصله با مینی بوس نارنجی خود بازیکنان تیم روستای سیان را به روستاهای اطراف می‌برد و در کنار تیم تا پایان مسابقه باقی می ماند و در پایان تیم را دوباره به روستای سیان باز می گرداند. روحش شاد و یادش گرامی
بعضی اوقات به جای حاج سیدحسن محمدزاده پسران وی حاج سیدحسین محمدزاده و حاج سیدرضا محمدزاده رانندگی سرویس را به عهده می گرفتند.

محمدعلی شکاریان(محمدعلی رضا شکاری)
این بازیکن ریزنقش دریبل های زیبایی به بازیکنان تیم حریف می زد . در بازی با تیم اندلان که در روستای سیان برگزار شد یکی از گل ها را با سر به ثمر رسانید که باعث خوشحالی تیم گردید . ساختار و فیزیک بدنی خوب از ویژگی های او بود.

در اینجا یادی کنیم از شهید مصطفی شکاریان و شهید امیرحسین غلامپور از بازیکنان بسیار خوب روستا بودند این دو نفر همیشه با یکدیگر دریک تیم بازی می کردند ، البته این شهدا بسیار قبل تر از اینجانب سید مصطفی محمدزاده در تیم روستای سیان بازی می کردند و سپس هر دو نفر در منطقه شرهانی به شهادت رسیدند. شهید غلامپور بسیار بازی اینجانب را قبول داشت و وقتی اول بازی دو نفر سرگروه افراد دیگر را انتخاب می کردند ، شهید غلامپور اولین شخصی را که انتخاب می کرد اینجانب بود .روحشان شاد و یادشان گرامی

حسین احمدی ( حسین رمضان)

این بازیکن ، بسیار علاقه مند به فوتبال بود واز قدرت رهبری خوبی برای تیم فوتبال برخوردار بود ، فوق العاده ذهن خلاقی داشت و یکی از موثرترین افراد برای ساختن دروازه گل کوچک به همراه اینجانب سید مصطفی محمدزاده برای تیم سیان بود.

اولین کسی که دروازه گل کوچک سیان را ساخت ایشان بود ، پس از مدتی بازی در تیم ملی روستا به تیم استقلال سیان پیوست، یکی از موثرترین بازیکنانی بود که باعث تشکیل تیم استقلال روستای سیان شد. حسین احمدی یکی از دوستان اینجانب سید مصطفی محمدزاده در آن دوران و اکنون می باشد . بیشتر بازی های فوتبال اینجانب سید مصطفی و جواد ایروانی با حسین احمدی انجام می شد. بعدها مهدی احمدی برادر ایشان نیز به تیم روستای سیان پیوست. یکی از علایق حسین احمدی شطرنج بود که به جرأت می‌توان گفت که یکی از بهترین بازیکن بازی شطرنج به همراه جواد ایروانی بودند. شطرنج نیز طرفداران بسیاری داشت از جمله محمد درستکار فرزند کرمعلی ومرتضی محمدزاده (مرتضی شیرعلی) ، حسن درستکار فرزند حیدرعلی و علی درستکار فرزند حسن قاسم و حمید غلامپور و علی ایروانی فرزند تقی ، حسین ایروانی فرزند تقی و مرحوم مهدی ایروانی فرزند تقی و حسن زاهدی (حسن محمد مهدی ) و بسیاری از دوستان دیگرمی باشند.

در اینجا لازم است به عرض برسانم که اولین شخصی که بازی شطرنج را به روستای سیان آورد علی ایروانی فرزند تقی بود او با خریدن صفحه شطرنج زیبایی ، بازی شطرنج را در سال ۱۳۶۸ شمسی به روستای سیان آورد و پس ازآموزش شطرنج به اینجانب سیدمصطفی محمدزاده بازی شطرنج توسط بنده در روستای سیان فراگیر شد .
در اینجا لازم است یادی کنیم از مرحوم ناصر محمدزاده (ناصر حاج چراغعلی ) ایشان در بازی شطرنج مشوق اینجانب سید مصطفی محمدزاده بود ، آقای براتعلی محمدزاده فرزند مرحوم محمدمراد دوست اینجانب ، همیشه یادآور آن دوران طلایی شطرنج برای بنده می باشد ، در آن زمان با بسیاری از دوستان من جمله مرتضی باقری (مرتضی حسن باقری) ، مرتضی محمدزاده( مرتضی شیرعلی) جلال درستکار ، جواد ایروانی ، ناصر زاهدی فرزند رضا محمد و محمد درستکار فرزند کرمعلی به زبان ولایتی صحبت می کردیم ، یکی از کسانی که در زبان ولایتی مهارت زیادی داشت و زبان ولایتی را گسترش داد اینجانب بودم که با همت جلال درستکار و حسین ایروانی فرزند مرحوم ترابعلی توانستیم زبان ولایتی را در روستای سیان زنده نگه داریم.


اینک می پردازیم به شرح خصوصیات بعضی از بازیکنان که در سال‌های بعد به تیم ملی سیان اضافه شدند یا در تیم استقلال سیان بازی کردند.


فتح الله درستکار (فتح اله سیف اله)
بازیکنی خوشفکر بود ،اگر تیم حریف قصد عبور از او را داشت به سختی می توانست این کار را انجام دهد ،عبور مهاجمان حریف ازوی تقریبا غیر ممکن بود‌، پاس دادن های خوب ، انعطاف پذیری و قدرت بدنی عالی از خصوصیات او بود. خانواده مرحوم سیف الله درستکار همگی اهل فوتبال بودند.


سید مرتضی محمدزاده (مرتضی شیرعلی)
تمرکز بالا ، ذهن خلاق و دامنه حرکتی وسیعی در فوتبال داشت و در یک محدوده خاصی از زمین بازی نمی کرد . جهت یابی ، ریتم و تعادل در حرکت ، قدرت تشخیص زیاد در فوتبال و عکس العمل عالی در مواجهه با توپ و بازیکنان حریف و قدرت ذهنی بالا از ویژگی های او بود ، بسیار جدی و مصمم در بازی بود و برای برد تیم بسیار تلاش می کرد ، خصوصیات فوتبالی او بسیار شبیه به اینجانب بود. بارها ایشان برای من تعریف می کرد و می گفت الگوی من در فوتبال شما بودید . از دوستان صمیمی بنده در فوتبال و روستا بود و از خصوصیات بارز وی تسلط بر زبان ولایتی بود که در بالا به آن اشاره شد.

محمد درستکار (محمد کرمعلی)

یکی از بازیکنان با اخلاق و حرف گوش کن بود ، تسلطی خوبی بر بازی فوتبال و شطرنج داشت و می‌توانست به راحتی بازی فوتبالی را به اتمام برساند ، تکه کلام جالبی در فوتبال داشت که بسیار از آن استفاده می کرد مثلا (جرش خوصه ) یعنی زیر توپ بزن و (غریقی بته ) یعنی توپ را هوایی بزن . برای اینکه بازی محلی و گل کوچک را به اتمام برساند با یک گل به خودی این کار را انجام می داد ، تسلط او بر زبان ولایتی زبانزد عام و خاص بود . ایشان دوست صمیمی بنده و پسر عمه من است و از تمرین و بازی فوتبال لذت زیادی می برد.

حسن زاهدی (حسن محمد مهدی)

این بازیکن بسیار با انگیزه بازی می کرد و تسلط بالایی بر روی توپ و زمین بازی داشت ، یکی از مواردی که او را از بقیه متمایز می کرد شوت به دروازه بدون معطلی بود، به محض اینکه توپ به او می رسید با دقت بسیار بالایی توپ را به سمت چارچوب دروازه می فرستاد که اغلب منجر به گل و غافل گیری دروازه بان می شد.در بعضی مواقع نیز در بازی شطرنج شرکت می کرد که بازی خوبی را به نمایش می گذاشت. این دوست صمیمی ما بر اثر یک سانحه ، فوتبال را کنار گذاشت با خروج وی از فوتبال مخصوصاً گل کوچک ، فوتسال روستای سیان افت زیادی کرد ، انشالله هر چه سریعتر صحت و سلامتی خود را به دست آورند. اینجانب (سید مصطفی) یکی از طرفداران سبک بازی خوب ایشان بودم.

محمود تقی زاده(محمود اسماعیل محمد)
یکی از بازیکنان ریز نقش و مهم در فوتبال بود او تلاش زیادی برای برد تیم در زمانی که بازی می کرد انجام می داد، خستگی ناپذیری از ویژگی بارز او بود اخلاق نیک، صبر و حوصله از دیگر خصوصیات او بود بسیار زیبا فوتبال بازی می کرد و سعی در بردن تیم خودشان داشت به طور خلاصه می توان گفت محمد تقی زاده بازیکن قابل قبولی بود.

خیرالله درستکار (خیراله سیف الله)

این بازیکن از دقت بالایی در بازی های محلی و خارجی داشت ، وی بازیهای زیبایی انجام می داد و از چابکی خاصی برخوردار بود اگرچه جثه ریزی داشت اما فوتبال را به زیبایی همراه با برادرانش لطف الله درستکار و فتح‌الله درستکارو پسر عموهایش رسول و حمید درستکار ارائه می کردند.

بعدها تعداد بازیکنان فوتبال در روستا زیادتر شد و بالاجبار می بایست در بازی تعویض هایی هم صورت می گرفت و این کار باعث اختلاف بین اعضای تیم روستای سیان می شد ، مثلاً یک بازیکن اصلاً بازی نمی کرد و بازی کن دیگری همه زمان بازی را در زمین حضور داشت و به این دلیل تعدادی از بازیکنان از تیم خارج شدند و تیم دیگری به نام تیم استقلال سیان را به وجود آوردند و اولین بازی خارجی خود را با تیم روستای قارنه انجام دادند . زمین فوتبال قارنه همین مکانی است که الان به نام دریاچه قارنه( قارقاای) شناخته می شود این تیم توانست با نتیجه یک بر صفر قارنه را شکست دهد.

مهمترین بازیکن های تیم استقلال سیان عبارت بودند از آقایان:
مربی این تیم آقای مصطفی مظفری (مصطفی حسین متولی) ، ناصر زاهدی (ناصر عباسعلی) ، حسین احمدی (حسین رمضان) عباسعلی زاهدی (عباس مهدی) رسول درستکار، مصطفی درستکار (عبدالعلی) و محمود تقی زاده دوست اینجانب وعضو شورای اسلامی کنونی روستا
به مرور زمان دوستان از یکدیگر دور و در شهرها و روستاهای دیگر ساکن شدند به طوری که اسامی درج شده در این مقاله تقریباً همگی در خارج از سیان زندگی می کنند.
امید سلامتی برای همه آن عزیزان داریم.
ممکن است اسامی تعدادی از افراد از قلم افتاده باشد بنده با پوزش ، تقاضا دارم که اگر مطلب یا خاطره‌ای از فوتبال دارند برای اینجانب ارسال نمایند تا در مقاله فوق گنجانده شود. و از اینکه نامشان از قلم افتاده است ناراحت نشوند .


سید مصطفی محمدزاده (مصطفی حسن محسن )

وجه تسمیه و تحولات تاریخی حسن اباد جرقویه

حسن آباد از شهرهاى استان اصفهان در 52 درجه و 37 دقیقه و 28 ثانیه طول جغرافیایى و 32 درجه و 22 دقیقه و 2 ثانیه عرض جغرافیایى و در ارتفاع 964 مترى از سطح دریا به فاصله 120 کیلومتر از شهر اصفهان بر روى دشتى واقع گردیده است.
این شهر در سال 1374 به شهر تبدیل شده است.

وجه تسمیه

حسن آباد در گذشته هاى دور قریه اى به نام “دست جردوک” و وابسته به روستاى بزرگ ترى به نام دستگرد بوده است.(در دوره ساسانیان معمولاً به اماکن و قلعه هاى نظامى دستگرد مى گفته اند).

قلعه دست جردوک دروازه اى داشته که محل عبور و مرور مردم داخل قلعه به بیرون بوده است. ضمنا در اطراف این قلعه، خندقى نیز حفر شده بود.

به تدریج و با افزایش جمعیت داخل قلعه، عده اى از مردم در خارج از قلعه به کار ساخت و ساز پرداختند و آن را توسعه دادند. این امر به حدود 750 سال پیش بر مى گردد و احتمال داده مى شود که در دوره قره قوینلوها و زمان جهان شاه قره یوسف بوده است. مؤید قدمت حسن آباد سنگ نبشته هایى ست که در حسینیه حسن آباد قرار دارد. حتى در گورستان قدیمى این شهر سنگ قبرهایى با قدمت 400 ساله وجود دارد که بر روى برخى از آنها نام فامیلى حسن آبادى به چشم مى خورد.
ساخت و ساز اماکن مسکونى بیشتر در کنار نهر آبى که از قنات خارا سرچشمه مى گرفته و از وسط حسن آباد رد مى شده صورت گرفته است.

به هر صورت، اولین محله اى که در خارج از قلعه بنیاد نهاده شده به محله یخچال معروف است. در ایام فعلى نیز هنگام حفر چاه هاى آب، سفال هایى به دست آمده که حکایت از وجود تمدن دیرینه اى در این منطقه مى نماید.باور عمومى بر آن است که حسن آباد فعلى در دوره اوزون حسن آق قوینلو بنیاد نهاده شده است.

تحولات تاریخى

به احتمال خیلى زیاد در گذشته، مردم این روستا به آئین زرتشت عقیده داشتند و براى این که مشخص شود چه زمانى پیروى از این آئین به کلى از این منطقه از بین رفته باید تحقیق گسترده ترى به عمل آید. آنچه این امر را اثبات مى کند، وجود بناها و آتشکده هایى است که آثارى از آن همچنان بر جاى مانده است و مورد تأیید باستان شناسان نیز قرار گرفته است. مورد دوم وجود قبرستان هایى از آن دوره است که چنانچه به جهت قرار گرفتن مرده در قبر دقت کنیم، مشاهده مى شود که با نحوه تدفین به صورت اسلامى تضاد دارد و این خود اثبات مى کند که مردم قدیمى این منطقه به آئین دیگرى غیر از اسلام بوده اند. در بالاى سر مرده ها و زیر خاک ها هنوز هم اگر حفارى شود سکه ها و یا دانه هاى تسبیحى که مربوط به دوران گذشته است یافت مى شود. به هر صورت آنچه که مسلم است این است که این منطقه از دوران بسیار پیش تر از اسلام وجود داشته و منطقه مسکونى به شمار مى رفته است. اما از آنجا که تا سال 1374 به صورت بافتى روستایى به حیات خود ادامه مى داده ؛ لذا داراى پیشینه و تاریخى مستقل و مکتوب نیست و تاریخ گذشته آن را نمى توان به صورت مجزا از تاریخ شهرستان هاى جرقویه و اژیه و سایر شهرهاى اطراف آن مشخص نمود

دژ کوه (دیزی کوه) حسن اباد جرقویه اصفهان



دزکوه حسن آباد بر بلندای گرگویه
در زبان فارسی، در قدیم بیشتر واژه دز و دیز در معنی دژ رواج داشته و این در بسیاری از نام‌های جغرافیایی هم دیده می‌شود چنان‌که دزفول (دزپل) به معنای پل قلعه است و دیزج که نام بسیاری از روستاهای ایران است معرب دزگ و دیزگ به معنای قلعه کوچک است.


قلعه یا دژ به معنی استحکامی است که در اطراف شهرها ساخته می‌شده‌است.
از قلعه به هنگام جنگ‌ها استفاده می‌شده و مردم تا زمانی که بیم حمله دشمن وجود داشته در درون دژ می‌ماندند و معمولاً در درون آن آذوقه زندگی برای چندین ماه موجود بود.
در دوران پیش از تاریخ و اوایل دوران تاریخی، نوع استحکامات عموماً تابع مقتضیات ناشی از محل قلعه یا دهکده و اوضاع طبیعی سرزمین بود.
قلعه‌ها را در همه دوره‌ها، در دورافتاده‌ترین و مرتفع‌ترین نقطه بنا می‌کردند تا به سبب وجود شیب‌های تند تپه یا کوه، دستیابی به آن دشوار باشد و مدافعان نیز در بالا قرار گیرند و از لحاظ دید مسلّط باشند.

با تعریف فوق از دژ اگر چه دژ کوه حسن آباد احتمال صدق چنین موضوعی برای آن وجود دارد اما انگیزه ایجاد چهار برج بر روی این تپه طبیعی فراتر از بحث دژ بوده است آنچه شاید به حل این موضوع کمک می کند تحلیل و بررسی سازه از تمام ابعاد و برسی احتمالاتی می باشد که به واقعیت نزدیک است .

دژ کوه حسن آباد که در فاصله کمی از شهر حسن آباد و روستای دستجرد قرار دارد بر روی تپه سنگی طبیعی  بنا شده که بر فراز آن کاملاً دشت اطراف قابل رصد و مشاهده می باشد این سازه شامل جهار برج می باشد که در فاصله نه چندان دور از یکدیگر قرار دارد از این چهار برج دو برج (اولی و آخری) از وضعیت مناسبی برخوردار است  و دو برج دیگر دستخوش تخریب زیادی بوده وفقط بخشی از دیوار آن درقسمت پایه ها باقی مانده است  ساخت برجها متناسب با طبیعت و پستی و بلندی تپه انجام شده که ما می بینیم برجها به صورت کاملاً گرد اجرا نشده بلکه درفرم بیضی ناقص و گرد ناقص به آن شکل داده شده است از دامنه شمال شرقی تپه که بالا میروی اولین برجی که می بینی به صورت دو قلو اجرا شده که دارای درگاه کوچکی به طرف شرق می باشد ؛ مصالح بکار رفته در تمام برجها خشت های بزرگ مربوط به دوره ساسانی است اما در این برج دوقلو؛ یکی که از قطر بیشتری برخوردار می باشد دارای معماری لانه زنبوری است که این خود مساله را پیچیده تر می کند دوبرج اولی و آخری مسقف بوده و امکان رفتن به پشت بام آن با راه پله میسر بوده است ضمن اینکه مسقف بودن دو برج دیگر بعید به نظر نمی رسد . در برج اولی ، راه پله از برج قطور دارای معماری لانه زنبوری شروع شده و پس از رسیدن به بالای در گاه برج کناری به پشت بام راه پیدا می کرده است احتمال ارتباط و اتصال برجها به یکدیگر توسط دیوار با توجه به وضعیت تپه خیلی بعید به نظر می رسد واگر احتمالاً دیواری نیز برجها را به هم متصل می کرده در آخرین برج قطعاً این موضوع کاملاً دور از ذهن بوده و دیواری وجود نداشته است . ما در دژکوه قلعه ای نمی بینم و فقط برجهایی می بینیم که قطعاً جمعیت زیادی را نمی توانست در خود پناه دهد که این بحث دژ بودن سازه را تضعیف می کند . جنس تپه همان گونه که ذکر شد از جنس سنگ است آنهم آهکی و رسوبی سخت واگر چه امکان استفاده از سنگ در ساخت وجود داشته اما چون سنگ ها می بایست به سختی جدا و خورد می شد توان و زمان زیادی را می طلبید ، این در حالی بود که در نزدیکی تپه امکان دسترسی به خاک مناسب  و آب جهت زدن خشت وجود داشت واین نسبت به استفاده ازسنگ مقرون به صرفه تر می نمود ضمن اینکه دوره استفاده از سنگ جهت ایجاد سازه سپری شده بود و سازه های سکونتی نزدیک تپه همه از خشت بود و به عبارتی استفاده از خشت در تمام سازه های هم دوره دژکوه مرسوم بوده است ؛ بررسی تک تک برجها نشان می دهد که همه در یک دوره ساخته شده اما از دو یا چند کارگاه خشت زنی استفاده شده است چون اندازه خشتها متفاوت است بررسی ظاهری برجی که دارای معماری لانه زنبوری است نشان می دهد که احتمالاً این برج در یک برهه زمانی تغییر کاربری پیدا کرده و از مصالح سازه قبلی جهت ایجاد سازه فعلی جهت نگهداری کبوتر استفاده شده است واین یعنی اینکه اول این سازه ،کبوترخانه نبوده و شکل آن کاملاً شبیه به برجهای دیگر بوده است . جهت ایجاد برجها از نیروی انسانی قابل توجهی استفاده شده است چرا که پس از ساخت خشت ، انتقال خشت هایی به این بزرگی به روی تپه نیز نیروی زیادی را می طلبیده است که منطقی ترین روش استفاده از قطار انسانی و دست به دست کردن خشت ها تا بالای تپه بوده است که این انگیزه مذهبی و نظامی را تقویت می کند .  مواردی که در ذیل در خصوص کاربری دژ کوه به آن اشاره خواهد شد همگی دور از ذهن نبوده و قطعاً هر کدام به صورت ترکیبی و یا مستقل در دوره یا دوره های از تاریخ مورد استفاده بوده است .

۱ – دژ کوه یا آتشکده :

((  ایرانیان براى ستایش اهورا مزدا در برابر آتش به عنوان فروغ الهى و شکوه ایزدى به نماز مى‏ایستادند، و از همین جهت یکى از مظاهر دین مزدیسنا در ایران آتشکده‏هایى بود که همه جا بر پاشده بود، آتشدان در میان آتشکده قرار داشت، و آتش مقدّس پیوسته به دست هیربُدان شعله‏ور بود. آتشگاه‏ها بیشتر در جاى‏هاىبلند و بر ستیغ تپّه‏ها و کوه‏ها بر پا مى‏شده‏اند، و  کاربرد آن در مواقع خاصّى بود که آتش بر آن‏ها قرار داده مى‏شد، و این با توجّه به واژه آتشگاه که عبارت است از دو بخش: آتش + گاه عقلانى به نظر مى‏رسد ))

آتشکده

(( آتش را در آتشگاه در زمان‏هاى ویژه‏اى مى‏افروختند، ولى آتشکده مکانى بوده به معناى آتش‏خانه، یا مخزن و مکان آتش، و در کنار آتشگاه‏ها قرار داشته که در مواقع ویژه، شعله‏اى از آتش مقدّس از آتشکده به آتشگاه انتقال یافته، و آتشگاه را با آن مى‏افروختند.))

وجود یک تپه طبیعی که دردشت گرگویه از تمام زوایا از دور قابل روئیت بود ساخت یک آتشکده را می طلبید تا از دور دعوت کننده قلوب مشتاق به طرف خود باشد ودر واقع حکم یک قبله را بر عهده داشت . آتشکده در بالا احداث می شد تا راه صعود به آسمان را در ذهن پیروان تداعی کند ، ما باید یک سازه اصلی داشته باشیم که محل نگهداری آتش باشد و همچنین سازه های دیگر که جهت اقامت واستراحت هیربدان و نگهداری هدایا  در نظر گرفته می شد از این چهار برج یکی آتشکده بوده و سه برج دیگر همانگونه که گفته شد کاربری پشتیبانی را بر عهده داشته است ؛ فضای کم برجها جهت سکونت  و پناه عموم مردم ، عدم اتصال آنها به یکدیگر توسط دیوار از مواردی است که فرضیه آتشکده را تقویت و فرضیه دژ بودن را منتفی می کند لازم به ذکر است اگر چه ما در نزدیکی دژ کوه کنار چشمه دستجرد چهار طاقی دوره ساسانی را داریم اما این دلیل نمی شود که دیگر بر روی چنین تپه ای آتشکده نداشته باشیم آنچه نزدیک به واقعیت هست آن است که چهار طاقی دستجرد آتشگاه بوده و نه آتشکده ضمن اینکه قبل از آن معبد آناهیتا محسوب می شده است . بین چهار طاقی چشمه دستجرد و ساختمان چاپا حضرت و دژکوه ارتباط فرهنگی و مذهبی عمیقی وجود داشته است .

دژکوه یا دخمه زردشتیان :

دخمه محلی است که زردشتیان اموات خود را طبق اصول ، فرهنگ و آداب و سنن مذهبی و بعد از انجام مراسم ویژه در آن می نهادند تا طعمه کرکس های کوه های اطراف شوند . دخمه ها معمولاً بر فراز بلندیهای شهر ساخته می شد ، دخمه ها یا به دست خود انسان ساخته می شد و یا به صورت طبیعی شکل می گرفت تا دسترسی گوشتخواران به جنازه راحت تر باشد و بعد استخوان را در چاهی می ریختند تا سبب آلودگی  خاک نشود بدین منظور اکثر آنها فاقد سقف بوده اند ودر خارج از محدوده شهر نیز بنا می شدند دخمه معمولاً از خشت خام درست می شد ، آنچه مسلم است این است که منطقه جرقویه درمرکز ایران در خط مرزی استان اصفهان و یزد قرار دارد وبه فاصله طولانی تر دین اسلام را پذیرفته و این یعنی ما تا سده های اخیر هنوز کسانی را بر دین و آیین زردشت داشته ایم وشاهد این ، خرده فرهنگهای موجود می باشد که ریشه در فرهنگ زردشتی دارد از جمله مراسم الاله های کوچک ، مراسم ارپا ، پوشش چادر سفید در ورزنه و… با این تفصیل می بایست تدفین مرده به صورت دخمه ای تا سده های اخیر نیزدر این منطقه وجود داشته است ؛ موقعیت دژکوه به عنوان بنایی بر فرار تپه ای با فاصله مناسب از شهر و چند سازه خشتی که معمولاً جنازه ها در آن به تناسب جنسیت (زن و مرد ) و سن ( کوچک و بزرگ ) تفکیک شده  و دارای فضاهایی جهت برگزاری آیین های مذهبی  و آیین های مربوط به وداع با مرده بوده ، دور از ذهن نیست . آنچه فرضیه دخمه بودن دژ کوه را تقویت می کند ساختمان جای پای حضرت در کنار چشمه دستجرد می باشد که گویی حلقه میانی چهار طاقی آتشگاه دستجرد و دژ کوه بوده و احتمالاً ساختمان زاد و مرگ بوده است ودیگر قبرستان نزدیک دژکوه می باشد که شاید مربوط به دوره اسلامی است که بنا بر رسوم قدیم هنوز مرده به آنجا منتقل می شده اما به سبک مسلمانان تدفین انجام می گرفته است .

دژکوه یا میل ( مناره) :

میل ها یا مناره ها بناهایی هستند مشابه فانوس دریای که هدایت کاروانها  را در دشتهای پهناور ایران با استفاده از روشنایی بر عهده داشتند . این سازه ها در میان دشت و مناطق کویری با ارتفاع بلند( تا از دور قابل مشاهده بوده ) و به صورت گرد اجرا گردیده اند(تا استحکام آن افزایش یابد ) وعموماً بعد از اجرای مناره ، مسجد و کاروانسرایی نیز در آن نزدیکی بنا می شد تا کاروانها بتوانند مسیرها و ایستگاها را در شب تاریک دشت که امکان خطا در آن بسیار زیاد بود دریابند این مساله به اندازه ای اهمیت داشت که طی مسافت بدون آن اصلاً امکان پذیر نیود در دشت رودشت ما مناره هایی را می بینیم که بدین منظور بنا گردیده اند از جمله منار زیار ، منار برسیان ، منار گار ، منار مسجد جامع ورزنه  البته مناره ها غیر از این کارکرد ؛ وظیفه ارسال خبر وهشدار را نیز از طریق ایجاد دود و روشنایی متقاطع بر عهده داشته اند آنچه هیچ شکی بر آن وجود ندارد اینکه در دوره های از تاریخ دژکوه با چنین کار کردی مورد استفاده قرار می گرفته اما بدون شک بدین منظور بنا نشده است  چرا که ما چندین برج را بر روی این ارتفاع شاهد هستیم و فقط در این خصوص یک برج کفایت می کرده است آنچه قابل توجه هست یکی از برجها که به صورت لانه زنبوری اجرا گردیده ، مخصوص کبوترهای بوده که جهت ارسال نامه به نقاط دور دست استفاده می شده این موضوع اگر چه الان دور از ذهن به نظر می رسد اما در دوره خود دارای اهمیت فوق العاده ای بوده است در دوره های معاصر نیز ما شاهد هستیم که در جنگ جهانی اول و دوم نیز از این سیستم جهت ارسال خبر استفاده شده است . در دژکوه برجی که دارای لانه کبوتر هست به منظور پرورش کبوتر و استفاده از فضولات آن طراحی نگردیده است چرا که مکان کبوترخانه با چنین کار کردی در زمینهای کشاورزی در نظر گرفته می شده است نه بر بلندای تپه ای که ساخت و فراهم نمودن مصالح در آن به سختی امکان پذیر بوده است ضمن اینکه در این مکان ، امکان نگهداری کبوتر های زیادی وجود نداشته و انگیزه اقتصادی برای آن متصور نمی باشد   .

دژ کوه یا پاسگاه انتظامی :

پاسگاههای انتظامی ، مکانهایی بوده که با اعتبار حکومت وبا کارکرد نظامی و با رعایت اصول حفاظتی بنا می شدند از این اماکن جهت ایجاد امنیت  وکنترل راههای اصلی ، اجرای فرامین حکومتی در منطقه ای که واقع بودند ، نگهداری سلاح و مهمات جنگی ، اقامت موقت شخصیت های بلند پایه حکومتی استفاده می شده است دژ کوه دقیقاً در کنار مسیری قرار گرفته که سه راه ارتباطی یزد ، اصفهان و شیراز بوده است به همین دلیل است که اهالی ورزنه به تپه ماسه های نزدیک حسن آباد تا ورزنه (( ریگ سرا : ریگ سه راه )) می گفتند احتمالاً ایجاد امنیت و کنترل کاروانها در این مسیر بر عهده این پاسگاه انتظامی بوده است این پاسگاه مجهز به  کبوترهای نامه رسانی بوده که اخبار نظامی با آن مخابره می شده است ضمناً منطقه گاوخونی که در نزدیکی دژ کوه قرار دارد از مکانهایی بوده که حیواناتی مانند آهو ، بز ، کل ، قوچ ، گراز، گور خر آسیایی در آن به وفور پیدا می شده است . این منطقه از مکانهایی بوده که شکارگاه سلطنتی محسوب می شده واحیاناً تا دوره قاجار جهت تفریح شخصیت های حکومتی و نظامی مورد استفاده بوده است و مسلماًٌ این کمپ موقت حکومتی ، وظیفه حفاظت از جان شخصیت ها را بر عهده داشته است .

دژکوه حسن آباد اثری است که ، بخشی از اطلاعات تاریخی و اطلاعات پیش از تاریخ منطقه را درخود نهفته دارد و امید است در آینده نزدیک ، اسرار و اطلاعات آن بر تمام دوستداران مواریث گذشتگان آشکار شود.

ینگا- ینگاباد- ینگووا - نیکاباد - نیک آباد - جرقویه

نیک‌آباد یا ینگاباد شهری است در بخش جرقویه سفلی شهرستان اصفهان استان اصفهان ایران.


مسجد جامع شهر با قدمتی بیش از دو قرن

در سال ۱۳۶۶ خورشیدی روستای ینگ‌آباد به درخواست اهالی با مصوبه هیئت وزیران به نیک‌آباد تغییر نام یافته و به مرکزیت بخش جرقویه سفلی برگزیده شده‌است و سرانجام در سال ۱۳۷۲ بر اساس مصوبه هیئت وزیران به نقطه شهری شناخته شده و در سال ۱۳۷۴ شهرداری شهر نیک‌آباد راه‌اندازی شد

مردم این شهر از بازماندگان شهر بادگرد در دو کیلومتری شمال نیک آباد هستند که در روزگار ساسانیان از رونق خاصی برخوردار بوده است. در فرهنگ عمید درباره بادگرد (بادغر) آورده شده است: جایی که در رهگذر باد باشد.

آتشکده مرکزی شمال غربی جرقویه در این مکان قرار داشت. ویرانه های آب انبار و آسیاب و بازار این شهر که سه کیلومتر درازا داشت تا سال ۱۳۰۰ پا برجا بوده است.

با حمله مغول گروهی از مردم بادگرد که جان سالم به در برده بودند شهرک امین آباد را در سه کیلومتری غرب نیک آباد تاسیس کردند. مردم برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهر بادگرد کشتزاری بادغرآباد را بر ویرانه های بادگرد ساختند. مردم امین آباد گیاه روناس را که در رنگرزی پارچه کاربرد داشت با خود از بادگرد آوردند و در این شهر به کاشت آن مشغول شدند و از این طریق این گیاه را به مناطق دوردست ایران صادر می کردند و روزگار می گذراندند. در روزگار صفویه به سبب وجود خشکسالی های بسیار و با از رونق افتادن جاده ابریشم که از این منطقه می گذشت؛ مردم این شهر مجبور شدند این منطقه را ترک کنند و به نیک آباد مهاجرت کنند. کشتزار حمدآباد بر ویرانه های شهر امین آباد ساخته شده است.

گفته می‌شود در جایی که امروزه کوی بالای نیک آباد قرار دارد، دژ بزرگی از روزگار باستان بر جای مانده بود که در گویش گرکویه‌ای «ینگووا» نام داشت و دژی گبرنشین بوده است. کوچندگان به دژ ینگووا روی آوردند و به بازسازی آنجا پرداختند. زبان محلی این شهر همان زبان "ولایتی" با تغییرات اندک است. ولایتی نوع زبان خاص است که نه ترکی نه لری و نه عربی است نه تنها جرقویه بلکه تمام منطقه با این زبان صحبت می کنند به عنوان مثال به کجا ؛کا و به پسر پوره گفته می شود ینگ‌آباد برگرفته از واژه اَوستایی «یَنگهِه‌هاتِم» است که ریشه در تاریخ و فرهنگ ایران باستان دارد. دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، واژه «ینگووا» را به چم آبادی نو و برگرفته از «یانگهوا» در پارسی باستان می داند

    سرتیپ آقامحمد ینگ آبادی

وی برای عمران و آبادی نیک آباد تلاش های زیادی کرد. مبارزات وی با شاهزاده مستبد قجری ظل السلطان معروف است.

    ملاعلی خان میرپنج ینگ آبادی فرزند سرتیپ آقامحمد ینگ آبادی

نایب الحکومه جرقویه و ابرکوه

    حاج رضاخان سرتیپ ینگ آبادی

با درایت وی دزدان سابقه داری که مدت ها حکومت مرکزی در تعقیب آنها بودند، دستگیر شدند.

    آخوند ملامحمدعلی آرام بیدگلی

از کاتبان قرآن کریم که در سال 1216 هجری قمری به این شهر کوچ می کند. علامه آقابزرگ تهرانی می نویسد: ملامحمدعلی بیدگلی از شاگردان حجت الاسلام سید محمدباقر شفتی است.

وی تنها دارای یک دختر بوده است که بعضی از برادران رضوانی نیک­ آباد به او منتسب­‌اند. مرقد وی جنب مسجد جامع شهر واقع شده است.

    حاج ملا یوسف ینگ آبادی
    آیت‌الله شیخ محمدعلی صانعی

پدر بزرگوار آیات عظام صانعی. ایشان از علمای به نام عصر خود بوده و در راهنمایی و ارشاد مردم این شهر نقش بسزایی داشت و منشا خدمات و خیرات بسیاری برای این شهر و منطقه بودند.

    آیت‌الله شیخ یوسف صانعی
    آیت‌الله شیخ حسن صانعی
    محمدحسین رضوانی ینگ آبادی (ملاحسین)

از اقدامات وی نگارش کتاب جُنگ تعزیه است که تعزیه های شهیدان کربلا را سروده است.

    نایب محمدصادق نوذری ینگ آبادی

از شاعران و تعزیه خوانان که پیش از جنگ جهانی دوم در این شهر زندگی می کرد.

    حسینعلی چاووش و درویش عبدالحسین صانعی و... از تعزیه خوانان مشهور این شهر بودند.
    میرزا فضل الله امیری ینگ آبادی

از خوش نویسان قرآن کریم و همچنین یکی از کسانی است که در دستگیری اشرار نقش مهمی داشت

    عمه شیرین قاسمی ینگ آبادی

از پزشکان ماهر در کاربرد گیاهان دارویی

شهر نیک آباد بین مدار 32 درجه و 16 دقیقه عرض شمالی و 52 درجه و 16 دقیقه طول جغرافیایی بین نصف النهار گرینویچ قرار دارد ودر فاصله 60 کیلومتری شرق شهر اصفهان واقع شده   و ارتفاع آن از سطح دریا ی آزاد 1565 متر می باشد
 این شهر از شمال به بخش جلگه (شهر اژیه) و از جنوب به روستاهای پیکان و سعادت آباد از شرق به روستای حیدر آباد از غرب به روستاهای آذرخواران و حسین آباد محدود است.
موقعیت تاریخی:
در روزگار شاه سلطان حسین صفوی  (110-11355 هجری قمری ) گروه بزرگی از مردم به سبب خشکسالی به 3کیلومتری غرب نیک آباد فعلی آمده و قلعه ای ساختند و پس از آن یک قلعه دیگر در 2 کیلومتری آن بنا نهاداند که تاکنون آن قلعه در غرب نیک آباد پابرجاست و سر انجام در زمان کریم خان زند چندین تن به نام های نصیع بزرگ و پسران از قلعه خارج و در شمال شهر اقدام به احداث چندین خانه پرداخته و زندگی نمودند و سپس ما بقی مردم کم کم از قلعه خارج شده و به ساختن منازل –مسجد-حسینیه- بازارچه و  کاروان سرا پرداخته و رفته رفته روستای نو بنیاد گسترش یافت و از رونق بسزایی برخوردار شد
وجه تسمیه شهر نیک آباد:
 از دیر باز عده ای از کوچ کنندگان در جنوب این شهر قلعه ای تازه بنا نهادند،  نام روستای نوین تا سالها پس از آن به قلعه تازه معروف بوده و از طرف دیگر در روزگار صفویه برخی از کارگزاران ترک زبان برای گرداوری مالیات و سرباز بگیری به شهرستان ها می رفتند و تا زمان قاجاریه  این روند ادامه داشت و گفته می شود در آن هنگام کارگزاران مالیاتی هنگامی که از مردم نام روستا را می پرسیدند در پاسخ قلعه تازه می گفتند و آنان نیز در دفاتر خود بجای نوشتن ده نو از واژه ترکی ینگا به معنی نو و نیز واژه  پارسی آباد بهره می گرفتند و در دو واژه ینگا و آباد را بکار می بردند و رفته رفته این  نام در میان مردم رواج یافت و پس از گذشت زمان ینگاآباد به نیک آباد دگرگونی یافته است
نیک آباد تا سال 13666 به ینگ آباد مشهور بوده و بر اساس در خواست اهالی با مصوبه هیأت محترم وزیران به نیک آباد تغییر نام یافته و به مرکزیت بخش جرقویه سفلی برگزیده شده است و نهایتا در سال 1372 بر اساس مصوبه هیات وزیران شهر شناخته و در سال 1374 شهرداری افتتاح و راه اندازی گردیده است


ویژگیهای آب و هوایی شهر :
 از ویژگیهای آب و هوای این شهر می توان بارندگی ناچیز-درجه حرارت بالا-تسلط خشکی در فصول گرم سال را نام برد
 این عوامل تأثیر مستقیمی در فقر پوشش گیاهی –عدم تکامل خاک و کمبود آبهای زیر زمینی را دارد.
حداکثر مطلق دمای در جه حرارت در تیر ماه 422 در جه و حداقل مطلق درجه حرارت 17 درجه سانتیگراد ثبت شده است.حداکثر نم موجود بطور مطلق 83 درصد و حد اقل 13 درصد بوده است و در موقع بارندگی رطوبت به درجه اشباع می رسد
منابع آب کشاورزی:
 این شهر بعلت کمی بارندگی از مناطق خشک و کم آب استان اصفهان است وآب مورد نیاز آن از طریق سفره های زیر زمینی تأمین می گردد

اقتصادی:
 از نظر اقتصادی شهر نیک آباد از مهم ترین تولید کنندگان مرغ گوشتی در شهرستان اصفهان می باشد بطوریکه استقرار واحد های مرغداری در حومه شهر بالغ بر 50 واحد مرغداری گوشتی گسترش یافته است و زیر نظر شرکت تعاونی مرغداران در شهر نیک آباد فعالیت می نماید
 کارگاه های قالی بافی از دیر باز در این شهر بوده و خصوصا بافتن قالی نایینی همانند قالیهای ابریشمی –پشم در پشم بدست زنان و دختران انجام میگردد که یکی از منابع درآمد ی شهروندان می باشد


 به نام خدا

در سال ۱۳۶۶ خورشیدی روستای ینگ‌آباد به درخواست اهالی با مصوبه هیئت وزیران به نیک‌آباد تغییر نام یافته و به مرکزیت بخش جرقویه سفلی برگزیده شده‌است و سرانجام در سال ۱۳۷۲بر اساس مصوبه هیئت وزیران به نقطه شهری شناخته شده و در سال ۱۳۷۴ شهرداری شهر نیک‌آباد راه‌اندازی شد.این شهر از شمال به بخش جلگه(شهر اژیه) و از جنوب به شهر محمدآباد و نصرآباد، از شرق به روستای حیدر آباد و از غرب به روستای حسین آباد محدود است.

جنابعالی چه مدت است که در شهرداری شهر نیک آباد فعالیت دارید؟

بنده شانزده سال در شهرداری شهر نیک آباد و در بخش های مختلف آن فعالیت داشته ام و از سال 1391 به مدت چهار سال است که به عنوان شهردار این شهر خدمتگزاری می کنم.

شهر نیک آباد به لحاظ تاریخی و عنوان، چه پیشینه و وجه تسمیه ای دارد؟

مردم این شهر از بازماندگان شهر بادگرد در دو کیلومتری شمال نیک آباد هستند که در روزگار ساسانیان از رونق خاصی برخوردار بوده است. افرادی که به جنوب این شهر کوچ کردند، قلعه ای تازه بنا نهادند، ناماین مکان سالها پس از آن به قلعه تازه معروف بوده و از طرف دیگر در روزگار صفویه برخی از کارگزاران ترک زبان برای گرداوری مالیات و سرباز بگیری به شهرستان ها می رفتند و تا زمان قاجاریه اینروندادامهداشتوگفتهمیشوددرآن هنگام کارگزاران مالیاتی هنگامی که از مردم نام روستا را می پرسیدند در پاسخ قلعه تازه می گفتند و آنان نیز در دفاتر خود بجای نوشتن ده نو از واژه ترکی ینگا به معنی نو و نیز واژه پارسیآبادبهرهمیگرفتندودردوواژه ینگا و آباد را بکار می بردند و رفته رفته این نامدرمیانمردمرواج یافت و پس از گذشت زمان ینگاآباد به نیک آباد دگرگونی یافته است.

جمعیت شهر نیک آباد درحال حاضر چه مقدار است؟

براساس آخرین سرشماری، جمعیت شهر 4 هزار و سیصد  نفر می باشد.

چه مقدار بودجه برای سال جاری در شهرداری نیک آباد پیش بینی شده است؟ و آیا جوابگوی نیازهای شهر می باشد؟

بودجه ای که امسال پیش بینی شده، 20 میلیارد ریال است که در وصول آن با مشکلاتی مواجه هستیم و قاعدتاً برای ایجاد شهری که حداقل از زیرساخت های مناسبی برخوردار باشد و مانع از مهاجرت جمعیت به سایر شهرها شوداین مقدار جوابگو نیست.

شهرداری نیک آباد از چه رتبه ای برخودار است؟ آیا برنامه ای به منظور ارتقاء آن وجود دارد؟

درحال حاضر شهرداری شهر نیک آباد دارای رتبه 5 می باشد؛ ضمن این که مکاتبه های بسیاری برای ارتقاء درجه با وزارت کشور داشته ایم اما متأسفانه باتوجه به خشکسالی و عدم وجود زمینه های اشتغال در این شهر، جمعیت شهر رو به کاهش است، این درحالی است که یکی از شرایط ارتقاء شهرداری ها جمعیت است که هنوز این شرط و درنهایت ارتقاء درجه در شهرداری نیک آباد محقق نشده است. امیدواریم با کانال کشی که برای انتقال آب زاینده رود به این منطقه انجام شده و از سویی دیگر باتوجه به وجود زمین های حاصلخیز شهر و هم چنین وجود راههای ارتباطی مناسب در شهر، مهاجرت شهروندان تداوم نیابد.

شهروندان شهر نیک آباد عمدتاً در چه مشاغلی فعالیت دارند؟

شهروندان به طوره عمده در شغل های کاذب دوره گردی فعالیت دارند و این درحالی است که در شهرهای بزرگ، از این مشاغل جلوگیری می شود ولی باتوجه به خشکسالی و نبودن شغل در این شهر، مردم ناچارند به این مشاغل بپردازند.

آیا شهرداری نیک آباد به منظور استفاده از بخش خصوصی در اجرای پروژه های شهری،برنامه و اقدامیداشته است؟

تلاش های بسیاری در این زمینه انجام شد و جلسات متعددی نیز با سرمایه گذاران بخش خصوصی و هم چنین مسوولین دولتی شهر برگزارشد اما متأسفانه تا این لحظه اقدامی صورت نگرفته و تنها به صحبت بسنده شده است.

سرانه فضای سبز در شهر نیک آباد چه مقدار است و برای آبیاری آن از چه شیوه ای استفاده می شود؟

متأسفانه باتوجه به خشکسالی های اخیر، سطح آب چاه های متعلق به شهرداری شهر نیک آباد پایین آمده و در مرز 250 تا 260 متر است که با این وجود نتوانستیم آب کافی برای فضای سبز را از طریق چاهها تأمین کنیم، اما سعی نمودیم از گیاهانی استفاده کنیم که به آب کمتری نیاز دارند؛ ضمن این که آبیاری در بخش های متمرکز به شیوه قطره ای می باشد و در سایر بخش ها از تانکر برای آبیاری استفاده می شود.

درشهر نیک اباد چه مشکلاتی در زمینه حمل و نقل وجود دارد؟

بیشترین مشکلات در این بخش است و به دلیل اینکه سیستم حمل و نقل عمومی در این شهر و به طور کلی در این منطقه وجود ندارد شهروندان از اتوموبیل های شخصی به منظور رفت و آمد استفاده می کنند و علی رغم برگزاری جلسات متعدد درباره ی ایجاد پایانه و اختصاص یک الی دو دستگاه مینی بوس و یا اتوبوس به این منطقه، این امر هنوز محقق نگردیده است/

عمده پروژه هایی که در زمان فعالیت شما بعنوان شهردار شهر نیک آباد انجام شده جه مواردی بوده است؟

- زیرسازی و آسفالت معابر شهرک غدیر که تنها 30درصد آن در آن شهرک باقی مانده است

- تهیه طرح مطالعات دفع آبهای سطحی و احداث کانال دفع آبهای سطحی معابر

- زیرسازی و آسفالت معابر سطح شهر

- جدول گذاری معابر

-ساماندهی بوستان شهدای گمنام

-احداث پارک شهدا واقع در خیابان شهدا

- تامین زمین مناسب جهت مسکن مهر و ایجاد شهرک های مسکن مهر و شهرک غدیر و شهرک شهید رجایی
  از جمله اقدامات اینجانب در مقام شهردار شهر نیک آباد بوده است البته تنها به فعالیت های عمرانی بسنده نکرده و موفق شدیم اداره دارایی را در بخش جرقویه سفلی و علیا با مرکزیت شهر نیک آباد در محل ساختمان شهرداری مستقر کرده و حتی اینجانب در شهرداری امکانات ساختمانی و اداری بسیار زیادی را در اختیار آنها قرار دادم و همچنین افتتاح ساختمان دادگاه بخش جرقویه سفلی و علیا که شهرداری نیک اباد به لحاظ اختصاص ساختمان و امور اداری وپیگیریهای لازم،  نقش بسزایی داشته است و در بحث استقرار پلیس +10 نیز شهرداری نقش موثری داشته است و همچنین عمده تلاش های اینجانب در جهت ایجاد امکانات به منظور حفظ جمعیت موجود در شهر نیک اباد صورت گرفته است که در صورت تحقق آن مساله مهاجرت به شهرهای بزرگ و معظل آلودگی هوا نیز تا اندازه ای مرتفع خواهد شدلازم بذکر است اولین نماز جمعه مصادف با عید غدیر خم  با همت و تلاش مسئولین استانی-شورای محترم شهر و شهرداری نیک آباد برگزار گردید

تپه های شنی خارا و ورزنه

اگر از قسمت شرق اصفهان همگام و همراه با زاینده رود حرکت کنیم به آخرین نقطه شهری و نگینی سرسبز در حاشیه کویر مرکزی ایران یعنی شهر ورزنه می رسیم.

در این نقطه به لحاظ پایاب بودن و زمان پرآبی زاینده رود از رونق بسیار بالایی از لحاظ کشاورزی برخوردار بوده به همین جهت در این شهر از کبوتر خانه های زیبا، باقیمانده آسیابهای آبی و از همه زیباتر تپه های ماسه ای و یا شنهای روان که در ۱۵ کیلومتری شهر ورزنه به طرف شیراز واقع شده میتوانیم دیدار داشته باشیم.

مساحت این تپه ها ۴۰  کیلومتر مربع  و ارتفاع بعضی از آنها به حدود ۵۰ متر میرسد که در نوع خود در ایران کم نظیر میباشد. این منطقه که یکی از مناطق نمونه گردشگری استان به شمار میرود یکی از جاذبه های گردشگری پر طرفدار محسوب میشود چرا که در حاشیه سرسبز زاینده رود و در استان سرسبز و پهناور اصفهان واقع شده است.

در زمستان و به خصوص ایم نوروز برنامه های خاصی برای میهمانان تدارک دیده میشود نظیر کایت سواری، شتر سواری،قایق سواری در انتهایی ترین نقطه زاینده رود، موتور سواری در کویر که بسیار برای بازدیدکنندگان جذاب است.

تالاب گاوخونی نیز از نقاط مورد بازدید در این منطقه بود که در زمان پر آبی علاقمندان به این نقطه سیر میکردند لیکن اکنون به منطقه ای بسیار گرم و عاری از آب و هرگونه موجودات زنده تبدیل گشته است.

در سالهای اخیر شرکتی خصوصی در تدارک تمهیدات لازم برای گردشگران داخلی و خارجی به این منطقه است.

IMG_2086IMG_2095IMG_2098IMG_2109IMG_2114IMG_2123IMG_2124IMG_2134IMG_2139IMG_2143IMG_2155IMG_2171Vater-Mark1Vater-Mark415Vater-Mark855Vater-Mark45444Vater-Mark45444.jpg44Vater-Mark88888