سیان جرقویه اصفهان (امامزاده شاه چشمه)

روستای سیان جرقویه اصفهان امامزاده شاه عبدالمظفر

سیان جرقویه اصفهان (امامزاده شاه چشمه)

روستای سیان جرقویه اصفهان امامزاده شاه عبدالمظفر

دژ کوه (دیزی کوه) حسن اباد جرقویه اصفهان



دزکوه حسن آباد بر بلندای گرگویه
در زبان فارسی، در قدیم بیشتر واژه دز و دیز در معنی دژ رواج داشته و این در بسیاری از نام‌های جغرافیایی هم دیده می‌شود چنان‌که دزفول (دزپل) به معنای پل قلعه است و دیزج که نام بسیاری از روستاهای ایران است معرب دزگ و دیزگ به معنای قلعه کوچک است.


قلعه یا دژ به معنی استحکامی است که در اطراف شهرها ساخته می‌شده‌است.
از قلعه به هنگام جنگ‌ها استفاده می‌شده و مردم تا زمانی که بیم حمله دشمن وجود داشته در درون دژ می‌ماندند و معمولاً در درون آن آذوقه زندگی برای چندین ماه موجود بود.
در دوران پیش از تاریخ و اوایل دوران تاریخی، نوع استحکامات عموماً تابع مقتضیات ناشی از محل قلعه یا دهکده و اوضاع طبیعی سرزمین بود.
قلعه‌ها را در همه دوره‌ها، در دورافتاده‌ترین و مرتفع‌ترین نقطه بنا می‌کردند تا به سبب وجود شیب‌های تند تپه یا کوه، دستیابی به آن دشوار باشد و مدافعان نیز در بالا قرار گیرند و از لحاظ دید مسلّط باشند.

با تعریف فوق از دژ اگر چه دژ کوه حسن آباد احتمال صدق چنین موضوعی برای آن وجود دارد اما انگیزه ایجاد چهار برج بر روی این تپه طبیعی فراتر از بحث دژ بوده است آنچه شاید به حل این موضوع کمک می کند تحلیل و بررسی سازه از تمام ابعاد و برسی احتمالاتی می باشد که به واقعیت نزدیک است .

دژ کوه حسن آباد که در فاصله کمی از شهر حسن آباد و روستای دستجرد قرار دارد بر روی تپه سنگی طبیعی  بنا شده که بر فراز آن کاملاً دشت اطراف قابل رصد و مشاهده می باشد این سازه شامل جهار برج می باشد که در فاصله نه چندان دور از یکدیگر قرار دارد از این چهار برج دو برج (اولی و آخری) از وضعیت مناسبی برخوردار است  و دو برج دیگر دستخوش تخریب زیادی بوده وفقط بخشی از دیوار آن درقسمت پایه ها باقی مانده است  ساخت برجها متناسب با طبیعت و پستی و بلندی تپه انجام شده که ما می بینیم برجها به صورت کاملاً گرد اجرا نشده بلکه درفرم بیضی ناقص و گرد ناقص به آن شکل داده شده است از دامنه شمال شرقی تپه که بالا میروی اولین برجی که می بینی به صورت دو قلو اجرا شده که دارای درگاه کوچکی به طرف شرق می باشد ؛ مصالح بکار رفته در تمام برجها خشت های بزرگ مربوط به دوره ساسانی است اما در این برج دوقلو؛ یکی که از قطر بیشتری برخوردار می باشد دارای معماری لانه زنبوری است که این خود مساله را پیچیده تر می کند دوبرج اولی و آخری مسقف بوده و امکان رفتن به پشت بام آن با راه پله میسر بوده است ضمن اینکه مسقف بودن دو برج دیگر بعید به نظر نمی رسد . در برج اولی ، راه پله از برج قطور دارای معماری لانه زنبوری شروع شده و پس از رسیدن به بالای در گاه برج کناری به پشت بام راه پیدا می کرده است احتمال ارتباط و اتصال برجها به یکدیگر توسط دیوار با توجه به وضعیت تپه خیلی بعید به نظر می رسد واگر احتمالاً دیواری نیز برجها را به هم متصل می کرده در آخرین برج قطعاً این موضوع کاملاً دور از ذهن بوده و دیواری وجود نداشته است . ما در دژکوه قلعه ای نمی بینم و فقط برجهایی می بینیم که قطعاً جمعیت زیادی را نمی توانست در خود پناه دهد که این بحث دژ بودن سازه را تضعیف می کند . جنس تپه همان گونه که ذکر شد از جنس سنگ است آنهم آهکی و رسوبی سخت واگر چه امکان استفاده از سنگ در ساخت وجود داشته اما چون سنگ ها می بایست به سختی جدا و خورد می شد توان و زمان زیادی را می طلبید ، این در حالی بود که در نزدیکی تپه امکان دسترسی به خاک مناسب  و آب جهت زدن خشت وجود داشت واین نسبت به استفاده ازسنگ مقرون به صرفه تر می نمود ضمن اینکه دوره استفاده از سنگ جهت ایجاد سازه سپری شده بود و سازه های سکونتی نزدیک تپه همه از خشت بود و به عبارتی استفاده از خشت در تمام سازه های هم دوره دژکوه مرسوم بوده است ؛ بررسی تک تک برجها نشان می دهد که همه در یک دوره ساخته شده اما از دو یا چند کارگاه خشت زنی استفاده شده است چون اندازه خشتها متفاوت است بررسی ظاهری برجی که دارای معماری لانه زنبوری است نشان می دهد که احتمالاً این برج در یک برهه زمانی تغییر کاربری پیدا کرده و از مصالح سازه قبلی جهت ایجاد سازه فعلی جهت نگهداری کبوتر استفاده شده است واین یعنی اینکه اول این سازه ،کبوترخانه نبوده و شکل آن کاملاً شبیه به برجهای دیگر بوده است . جهت ایجاد برجها از نیروی انسانی قابل توجهی استفاده شده است چرا که پس از ساخت خشت ، انتقال خشت هایی به این بزرگی به روی تپه نیز نیروی زیادی را می طلبیده است که منطقی ترین روش استفاده از قطار انسانی و دست به دست کردن خشت ها تا بالای تپه بوده است که این انگیزه مذهبی و نظامی را تقویت می کند .  مواردی که در ذیل در خصوص کاربری دژ کوه به آن اشاره خواهد شد همگی دور از ذهن نبوده و قطعاً هر کدام به صورت ترکیبی و یا مستقل در دوره یا دوره های از تاریخ مورد استفاده بوده است .

۱ – دژ کوه یا آتشکده :

((  ایرانیان براى ستایش اهورا مزدا در برابر آتش به عنوان فروغ الهى و شکوه ایزدى به نماز مى‏ایستادند، و از همین جهت یکى از مظاهر دین مزدیسنا در ایران آتشکده‏هایى بود که همه جا بر پاشده بود، آتشدان در میان آتشکده قرار داشت، و آتش مقدّس پیوسته به دست هیربُدان شعله‏ور بود. آتشگاه‏ها بیشتر در جاى‏هاىبلند و بر ستیغ تپّه‏ها و کوه‏ها بر پا مى‏شده‏اند، و  کاربرد آن در مواقع خاصّى بود که آتش بر آن‏ها قرار داده مى‏شد، و این با توجّه به واژه آتشگاه که عبارت است از دو بخش: آتش + گاه عقلانى به نظر مى‏رسد ))

آتشکده

(( آتش را در آتشگاه در زمان‏هاى ویژه‏اى مى‏افروختند، ولى آتشکده مکانى بوده به معناى آتش‏خانه، یا مخزن و مکان آتش، و در کنار آتشگاه‏ها قرار داشته که در مواقع ویژه، شعله‏اى از آتش مقدّس از آتشکده به آتشگاه انتقال یافته، و آتشگاه را با آن مى‏افروختند.))

وجود یک تپه طبیعی که دردشت گرگویه از تمام زوایا از دور قابل روئیت بود ساخت یک آتشکده را می طلبید تا از دور دعوت کننده قلوب مشتاق به طرف خود باشد ودر واقع حکم یک قبله را بر عهده داشت . آتشکده در بالا احداث می شد تا راه صعود به آسمان را در ذهن پیروان تداعی کند ، ما باید یک سازه اصلی داشته باشیم که محل نگهداری آتش باشد و همچنین سازه های دیگر که جهت اقامت واستراحت هیربدان و نگهداری هدایا  در نظر گرفته می شد از این چهار برج یکی آتشکده بوده و سه برج دیگر همانگونه که گفته شد کاربری پشتیبانی را بر عهده داشته است ؛ فضای کم برجها جهت سکونت  و پناه عموم مردم ، عدم اتصال آنها به یکدیگر توسط دیوار از مواردی است که فرضیه آتشکده را تقویت و فرضیه دژ بودن را منتفی می کند لازم به ذکر است اگر چه ما در نزدیکی دژ کوه کنار چشمه دستجرد چهار طاقی دوره ساسانی را داریم اما این دلیل نمی شود که دیگر بر روی چنین تپه ای آتشکده نداشته باشیم آنچه نزدیک به واقعیت هست آن است که چهار طاقی دستجرد آتشگاه بوده و نه آتشکده ضمن اینکه قبل از آن معبد آناهیتا محسوب می شده است . بین چهار طاقی چشمه دستجرد و ساختمان چاپا حضرت و دژکوه ارتباط فرهنگی و مذهبی عمیقی وجود داشته است .

دژکوه یا دخمه زردشتیان :

دخمه محلی است که زردشتیان اموات خود را طبق اصول ، فرهنگ و آداب و سنن مذهبی و بعد از انجام مراسم ویژه در آن می نهادند تا طعمه کرکس های کوه های اطراف شوند . دخمه ها معمولاً بر فراز بلندیهای شهر ساخته می شد ، دخمه ها یا به دست خود انسان ساخته می شد و یا به صورت طبیعی شکل می گرفت تا دسترسی گوشتخواران به جنازه راحت تر باشد و بعد استخوان را در چاهی می ریختند تا سبب آلودگی  خاک نشود بدین منظور اکثر آنها فاقد سقف بوده اند ودر خارج از محدوده شهر نیز بنا می شدند دخمه معمولاً از خشت خام درست می شد ، آنچه مسلم است این است که منطقه جرقویه درمرکز ایران در خط مرزی استان اصفهان و یزد قرار دارد وبه فاصله طولانی تر دین اسلام را پذیرفته و این یعنی ما تا سده های اخیر هنوز کسانی را بر دین و آیین زردشت داشته ایم وشاهد این ، خرده فرهنگهای موجود می باشد که ریشه در فرهنگ زردشتی دارد از جمله مراسم الاله های کوچک ، مراسم ارپا ، پوشش چادر سفید در ورزنه و… با این تفصیل می بایست تدفین مرده به صورت دخمه ای تا سده های اخیر نیزدر این منطقه وجود داشته است ؛ موقعیت دژکوه به عنوان بنایی بر فرار تپه ای با فاصله مناسب از شهر و چند سازه خشتی که معمولاً جنازه ها در آن به تناسب جنسیت (زن و مرد ) و سن ( کوچک و بزرگ ) تفکیک شده  و دارای فضاهایی جهت برگزاری آیین های مذهبی  و آیین های مربوط به وداع با مرده بوده ، دور از ذهن نیست . آنچه فرضیه دخمه بودن دژ کوه را تقویت می کند ساختمان جای پای حضرت در کنار چشمه دستجرد می باشد که گویی حلقه میانی چهار طاقی آتشگاه دستجرد و دژ کوه بوده و احتمالاً ساختمان زاد و مرگ بوده است ودیگر قبرستان نزدیک دژکوه می باشد که شاید مربوط به دوره اسلامی است که بنا بر رسوم قدیم هنوز مرده به آنجا منتقل می شده اما به سبک مسلمانان تدفین انجام می گرفته است .

دژکوه یا میل ( مناره) :

میل ها یا مناره ها بناهایی هستند مشابه فانوس دریای که هدایت کاروانها  را در دشتهای پهناور ایران با استفاده از روشنایی بر عهده داشتند . این سازه ها در میان دشت و مناطق کویری با ارتفاع بلند( تا از دور قابل مشاهده بوده ) و به صورت گرد اجرا گردیده اند(تا استحکام آن افزایش یابد ) وعموماً بعد از اجرای مناره ، مسجد و کاروانسرایی نیز در آن نزدیکی بنا می شد تا کاروانها بتوانند مسیرها و ایستگاها را در شب تاریک دشت که امکان خطا در آن بسیار زیاد بود دریابند این مساله به اندازه ای اهمیت داشت که طی مسافت بدون آن اصلاً امکان پذیر نیود در دشت رودشت ما مناره هایی را می بینیم که بدین منظور بنا گردیده اند از جمله منار زیار ، منار برسیان ، منار گار ، منار مسجد جامع ورزنه  البته مناره ها غیر از این کارکرد ؛ وظیفه ارسال خبر وهشدار را نیز از طریق ایجاد دود و روشنایی متقاطع بر عهده داشته اند آنچه هیچ شکی بر آن وجود ندارد اینکه در دوره های از تاریخ دژکوه با چنین کار کردی مورد استفاده قرار می گرفته اما بدون شک بدین منظور بنا نشده است  چرا که ما چندین برج را بر روی این ارتفاع شاهد هستیم و فقط در این خصوص یک برج کفایت می کرده است آنچه قابل توجه هست یکی از برجها که به صورت لانه زنبوری اجرا گردیده ، مخصوص کبوترهای بوده که جهت ارسال نامه به نقاط دور دست استفاده می شده این موضوع اگر چه الان دور از ذهن به نظر می رسد اما در دوره خود دارای اهمیت فوق العاده ای بوده است در دوره های معاصر نیز ما شاهد هستیم که در جنگ جهانی اول و دوم نیز از این سیستم جهت ارسال خبر استفاده شده است . در دژکوه برجی که دارای لانه کبوتر هست به منظور پرورش کبوتر و استفاده از فضولات آن طراحی نگردیده است چرا که مکان کبوترخانه با چنین کار کردی در زمینهای کشاورزی در نظر گرفته می شده است نه بر بلندای تپه ای که ساخت و فراهم نمودن مصالح در آن به سختی امکان پذیر بوده است ضمن اینکه در این مکان ، امکان نگهداری کبوتر های زیادی وجود نداشته و انگیزه اقتصادی برای آن متصور نمی باشد   .

دژ کوه یا پاسگاه انتظامی :

پاسگاههای انتظامی ، مکانهایی بوده که با اعتبار حکومت وبا کارکرد نظامی و با رعایت اصول حفاظتی بنا می شدند از این اماکن جهت ایجاد امنیت  وکنترل راههای اصلی ، اجرای فرامین حکومتی در منطقه ای که واقع بودند ، نگهداری سلاح و مهمات جنگی ، اقامت موقت شخصیت های بلند پایه حکومتی استفاده می شده است دژ کوه دقیقاً در کنار مسیری قرار گرفته که سه راه ارتباطی یزد ، اصفهان و شیراز بوده است به همین دلیل است که اهالی ورزنه به تپه ماسه های نزدیک حسن آباد تا ورزنه (( ریگ سرا : ریگ سه راه )) می گفتند احتمالاً ایجاد امنیت و کنترل کاروانها در این مسیر بر عهده این پاسگاه انتظامی بوده است این پاسگاه مجهز به  کبوترهای نامه رسانی بوده که اخبار نظامی با آن مخابره می شده است ضمناً منطقه گاوخونی که در نزدیکی دژ کوه قرار دارد از مکانهایی بوده که حیواناتی مانند آهو ، بز ، کل ، قوچ ، گراز، گور خر آسیایی در آن به وفور پیدا می شده است . این منطقه از مکانهایی بوده که شکارگاه سلطنتی محسوب می شده واحیاناً تا دوره قاجار جهت تفریح شخصیت های حکومتی و نظامی مورد استفاده بوده است و مسلماًٌ این کمپ موقت حکومتی ، وظیفه حفاظت از جان شخصیت ها را بر عهده داشته است .

دژکوه حسن آباد اثری است که ، بخشی از اطلاعات تاریخی و اطلاعات پیش از تاریخ منطقه را درخود نهفته دارد و امید است در آینده نزدیک ، اسرار و اطلاعات آن بر تمام دوستداران مواریث گذشتگان آشکار شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد